لیلا جانقربان | شهرآرانیوز؛ زن یک بار دیگر چادر نمازها را زیر و رو میکند. سجادهها را برانداز میکند و به خانمی که پشت میز نشسته است میگوید: اینها کار خودتان است؟ زن پشت میز سری تکان میدهد و لبخندی میزند و جواب میدهد: همه این گلدوزیها کار دست خودم است. اگر مدلها را نمیپسندید، میتوانم هر مدلی که بخواهید برایتان آماده کنم. بعد، از زیر میز دفترچهای بیرون میآورد و شروع میکند به ورق زدن. میگوید: اینها طرحهای دیگر هستند. اگر خواستید تا فردا عصر برایتان آماده میکنم و میآورم.»
قالیبافی، ابریشمبافی، برکبافی، فرتبافی، ترمهبافی، مصنوعات دستی چرمی، زیورآلات سنتی، حکاکی روی چوب، فراوری و بستهبندی سبزیجات (پاک کردن و خشک کردن)، بستهبندی مواد غذایی، فراوری و بستهبندی انواع میوههای خشک، برگهها، غلات، حبوبات و خشکبار، نباتپزی، شیرینیپزی سنتی و خانگی و مشاغلی از این قبیل مشاغلی هستند که در کنار صنعتی بودن خیلیها آنها را در ابعادی کوچکتر در خانه انجام میدهند.
حرف از مشاغلی است که در خانه جان میگیرند و در خانه خلق میشوند، مشاغلی که افراد با توجه به تواناییها و مهارتهای خود آنها را با سرمایهای اندک راه میاندازند و دست چند نفری از جمله اعضای خانواده یا همسایهها را هم کنار کار بند میکنند. سرمایه چندانی در کار نیست. اجاره و دکور و دم و دستگاهی هم در میان نیست. این نبودنها کار را بهظاهر آسان میکند، اما راهاندازی یک کار خانگی به این سادگیها هم نیست. در این میان، به گفتگو نشستیم با تعدادی از بانوانی که صاحب مشاغل کمدرآمدی هستند که سهمی از ثبات بازار ندارند.
زهرا سلیمی از سال ۹۰ تولید جانماز و چادر رنگی را شروع کرده است. او کارش را از همان کوچه خودشان شروع میکند و برای تازهعروسها سجاده و چادر میدوزد و گلهای مختلفی روی آنها طراحی میکند. «دستم خالی بود و تنها کاری که از من برمیآمد خیاطی بود. چندتا کاغذ با دستخط خودم نوشتم و در کوچههای اطراف چسباندم که اگر موردی برای خیاطی یا گلدوزی باشد انجام میدهم. به طور ویژه هم نوشته بودم که سجاده عروس با قیمت ویژه میدوزم.
خودم هم باورم نمیشد با آن تبلیغات ۱۰ نفر مشتری برایم پیدا شود. این مشتریها کمکم کار من را که دیده بودند به بقیه هم معرفی کردند و الان روزی نیست که بیکار باشم. دخترهایم هم به کمک آمدهاند و کار ما خانوادگی شده است و چرخ زندگی سه خانواده از همین راه میچرخد. چون سرمایهای در کار ندارم، مشکلی هم برایم به وجود نمیآید، ولی اگر میتوانستم روزی تولیدی سجاده عروس بزنم خیلی خوب بود. البته این فقط در حد آرزوست، چون سرمایهای برای این کار ندارم.»
تولید خانگی خانم محبوبه رضویان کمی متفاوت با دیگر تولیدات خانگی است. او به همراه خانواده دست به تولید پوشک دائمی بچگانه زده است که خانوادهها را از خرید و هزینه کردن در این زمینه خلاص میکند. تولید خانگی او که حدود دو سال است آن را انجام میدهد برگرفته از یک نمونه خارجی است که از نظر اقتصادی برای خانوادههایی که کودک کوچکتر از دو سال دارند میتواند بهصرفه باشد. کارگاه این تولیدکننده خانه است و خانمهای خانواده بهویژه خاله و مادرش در این کار نقش اساسی دارند. «هرکدام از این پوشکها قابلیت این را دارد که تا دو سال خانوادهها از آن استفاده کنند و با توجه به اینکه قیمت پایینی دارد، حتی اگر چند عدد هم خریداری کنند، باز به اندازه دو بسته پوشک یکبارمصرف به کار برده نمیشود.
ما نمونه خارجی این کار را دیدیم و سال ۹۸ با ابتکار خالهام دست به تولید زدیم. خانوادگی کار را راه انداختیم و فقط یک نفر چرخکار داریم. بازار را خودمان پیدا میکنیم و در نمایشگاهها و بازارچهها حضور پیدا میکنیم. به این شغل واقعبینانه نگاه میکنیم و مشکلات آن را میدانیم. مشکل اصلی ما مواد اولیه است، زیرا بعد از هر دوره فروش که به بازار میرویم، قیمتها کلی تغییر کرده است، ولی باز هم از کاری که شروع کردهایم راضی هستیم.»
تولیدکننده دیگری که خانه را برای خودش کارگاه کرده است خانم ملیحه باقری است. او به دلیل شرایطی که دارد و مشکل فرزندش، امکان انجام کار بیرون از خانه را نداشته و دست به کاری در خانه زده است. محصول خانگی او کارهای بافت است، از دستکش و جوراب گرفته تا انواع پتو و سبدهای نظمدهنده. این بانوی خلاق بافت را در خانه و از طریق فضای مجازی و کتابهای آموزشی آموخته و دست به تولید زده است. «دو سال است این کار را در خانه شروع کردهام. کار را از کتاب و آموزشهای مجازی یاد گرفتم.
چون دخترم معلولیت دارد، نمیتوانم بیرون از خانه کار کنم. چون نمیتوانم در بازارچهها حاضر شوم و برای کارم مشتری پیدا کنم، از درآمدم راضی نیستم. انجام کار برایم راحت است و هر تعداد سفارش باشد انجام میدهم، ولی مشکل اصلی من همین فروش است، زیرا نمیتوانم در نمایشگاههای مختلف باشم. اگر شرایطی بود که میتوانستم کارهایم را به فروشندگان مشاغل خانگی بسپارم خیلی خوب بود یا اینکه اگر بازار دائمی وجود داشت بهتر بود.»
سیما واحدی بانویی است که بعد از بازنشستگی به فکر شغلی در خانه افتاده است. کار او از آن کارهای هنری است که قدیمها روی طاقچهها و جلو در اتاقهای مادربزرگها میدیدیم. گلدوزی روی پارچه و خلق گلهای رنگارنگ روی پارچههای سفید هنر خانگی اوست که علاقه شدیدی به آن داشته است و در جریان یک سفر با دیدن گلدوزیهای خانمهای روستایی جرقه تولید به ذهنش میرسد. هرچند این شغل خانگی به دلیل ظرافت بسیار و سوزن زدن چشمها و دستهای او را خسته میکند، از خلق پردهها و رومیزیهای رنگارنگ لذت میبرد.
«اوایل که کارم را شروع کردم، هیچ فکر نمیکردم اینقدر گسترش پیدا کند و این همه مشتری پیدا کنم. نمونه کارها را در صفحه اینستاگرامم میگذاشتم و سفارش میگرفتم. الان سفارشها به قدری زیاد است که فرصت نمیکنم آنها را آماده کنم. برای همین، سمت آموزش برای زنانی که به شغل و درآمد نیاز دارند رفتهام و برای آنها از همین کار اشتغال و درآمد ایجاد شده است.
برای خانمها لوازم کار را میبرم و سفارشها را توضیح میدهم تا در خانه کار کنند. نگهداشتن مشاغل خودگردان و خانگی کار آسانی نیست. سرمایه از جیب خودت است و از وجود خودت باید مایه بگذاری و کمردرد و چشم درد را تحمل کنی. گاهی هم باید پای کار بچههایی که تازهکار هستند بمانی تا راه بیفتند. اگر کار به تولید انبوه برسد، باز هم میتوان به آینده آن امیدوار بود، اما تا وقتی که در حد یک شغل خانگی باشد نمیتوان چندان به درآمد و تداوم شغلی آن امید داشت.»
بعضی از بانوان نیز با اهداف فرهنگی و نهتنها اقتصادی وارد عرصه مشاغل خانگی شدهاند. مریم محمدی طلبه تولیدکنندهای است که در خلأ پوشش مناسب برای دختران نوجوان و بانوان دست به تولید خانگی روپوش و چادر زده است. این بانوی طلبه کارش را بهتنهایی و از خانه شروع کرده است، اما اکنون مسجد محله را پایگاهی برای تولید حجاب اسلامی با قیمت مناسب کرده است. چند نفری از خانمهای مسجدی را هم پای کار تولید اسلامی و ایرانی خود آورده است، تولیداتی که تنها با استفاده از پارچههای داخلی انجام میشود. «حدود یک سال است تولید چادر مشکی را با پارچههای ایرانی شروع کردهام.
از شهرکرد پارچه میخرم و چادری با قیمت مناسب در اختیار خانمهای محجبه قرار میدهم. هدفم حمایت از کالای ایرانی است. کمکم چند خانم خیاط را جذب کردم و تولید حجاب نوجوان را هم شروع کردیم. در بازار، لباسهای پوشیده و اندازه برای دختران نوجوان پیدا نمیشود و با هدف تأمین این پوشش در این زمینه هم وارد شدم. برای ادامه کارم به یک تیم حرفهای نیاز دارم. بهویژه یک طراح نیاز دارم. نگاه بزرگی به این کار دارم و بیش از درآمدزایی، دغدغه فرهنگی دارم.»
فاطمه نوایی به تشویق شوهرش دست به کار تولید کیفهای چرم طبیعی دستدوز زده است و الان بعد از دو سال، برای خودش یک کارگاه راه انداخته است. خانمهایی که در کارگاه او کار میکنند از سرپرستان خانوار هستند و بعضی کارها را به خانه میبرند تا در کنار نگهداری از فرزندان و خانهداری کار و درآمدی هم داشته باشند. «رشتهام صنایع دستی بود، ولی دنبال کار نبودم. یک روز برای همسرم کیف دوختم. او از کارم خیلی تعریف کرد و مشوقم شد و گفت وارد کار چرم بشوم. من هم کمکم وارد شدم و ادامه دادم.
بعد از اینکه کار را شروع کردم و سفارشها بیشتر شد، از چند نفر خانم سرپرست خانوار هم دعوت به کار کردم و الان سه نفر از این خانمها با من کار میکنند. آنها همه مراحل کار را آموزش دیدهاند و کار را برای انجام به خانه میبرند، چون هم شرایط این را که به کارگاه بیایند ندارند. از بازار فروش راضی هستم، ولی در جامعه ما از مشاغلی که خانمها انجام میدهند حمایت نمیشود و بیشتر دنبال کارهای مردانه هستند. در همین کار خودم بارها پیش آمده است که گفتهاند دوزنده آقا میخواهند. نمیدانم چه تفاوتی بین کار خانمها و آقایان است.
مشاغل خانگی همیشه به تولید ختم نمیشود و گاهی زنان به خاطر بیسوادی و کمسوادی و کسب درآمد مجبور میشوند هر کاری را برای انجام دادن در خانه بپذیرند. این مشاغل هرچند به نام مشاغل خانگی شهرت پیدا کردهاند، در اصل کارگری خانگی هستند. زهراخانم سه فرزند دارد. او تاکنون کارهای خانگی مختلفی انجام داده است. «زعفران تمیز کردن برنامه هرساله ماست، ولی یک ماهی بیشتر نیست. در کنار آن حبوبات را هم داریم که درآمدش بد نیست. مدتی منجوقدوزی روی لباس هم میکردم که کار خیلی سختی بود و چشم و انگشت برام نگذاشته بود. دوتا گل بزرگ یکی بالا و یکی پایین بلوزها میدوختم و دانهای هزار و ۵۰۰ تومان مزد میگرفتم. مدتی هم لواشک بستهبندی میکردم. بچههایم هم برچسب میزدند.
کارم خیلی تمیز بود. یک دفعه که رفتم تحویل بدهم، صاحبکار کلی ازم تشکر کرد که خیلی به من چسبید، چون تا حالا هیچکس بابت کارگری از من تشکر نکرده بود. چون بچه دارم هر کاری که بشود در خانه انجام داد قبول میکنم. خودم هنری ندارم که بخواهم کاری راه بیندازم. درس هم نخواندهام و سواد ندارم، ولی آرزویم این است که روزی خودم یک کارگاه پرورش کرم ابریشم داشته باشم.»
منصورهخانم یکی دیگر از زنانی است که کارهای خانگی انجام میدهد. «اینطور نیست که ما خودمان بگوییم چه کاری بیاورند. هر وقت هر کاری که دوست دارند میآورند و ما مجبور به انجام آن هستیم، زیرا امکان کار بیرون را نداریم و به این پول نیاز داریم.»
او تا امروز کارهای مختلفی انجام داده است. «تسبیح نخ کردن که هر ۱۰ تا تسبیح را که نخ کنی ۵۰۰ تومان میدهند. اگر هم این بافتهای سر تسبیح را درست کنی، دانهای ۵۰ تومان میدهند. حبوبات هم به این بستگی دارد که چقدر کثیف باشد، ولی مثلا لوبیا کیلویی ۷۰۰ تومان با پولیش دادن است، عدس ۹۰۰ تومان، ماش ۶۰۰ و نخود ۸۰۰ تومان. چند وقتی هم یک کار خم کردن فلز بود که دانهای ۱۰۰ تومان میدادند. خیلی سخت بود و انگشت یکی از خانمها صدمه دید و بخیه خورد. کل خرج درمانگاه را خودش داد.
پسته هم میشکستیم که برای هر ۳ کیلو ۳۰۰۰ تومان میدادند. دوردوزی روسری قوارههای بزرگ ۱۷۰۰ تومان و قوارههای کوچیک ۱۵۰۰ تومان هم انجام میدادیم. اگر دستت راه بیفتد، تا روزی هفت تا روسری میتوانی بدوزی، ولی از همه بهتر همین حبوبات است. گرفتن چوبهای مویز، گرد کردن و منگوله زدن کلاه و پاک کردن گیاهان دارویی را هم قدیمتر انجام میدادیم که یادم نیست برای آنها چند میگرفتیم.»
رشد شغلهای خانگی که جنبه کارگری دارد در مناطق حاشیه شهر مشهد بیشتر است. مریم دختر تقریبا جوانی است که در کارگاه بستهبندی ادویه کار میکند. تمام لباسهایش بوی زردچوبه میدهد. او دو فرزند دارد و همسرش آنها را ترک کرده است و در حال حاضر در شهرک شهید رجایی ساکن است. «از ساعت ۷ ونیم صبح مییاییم تا ساعت ۵ و نیم عصر اینجاییم. یک ساعت هم برای استراحت، نماز و نهار وقت داریم و ماهی یک میلیون تومن حقوق میگیریم، ولی بیمه و این جور چیزها نداریم و اگر یک روزی مریض بشوم و نیایم از حقوقم کم میشود.
کارفرمای او برای بیمه نکردن کارگران دلیل منطقی ندارد! «بیمه کردن برای ما فایده ندارد. واقعا آن قدری در نمیآورم که بخواهم ماهی یک میلیون برای هرکدام از خانمها بیمه بهدم. من خودم که الان صاحب کار هستم بیمه سلامت دارم.»